~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

تویی



شب شکــــــنم به عشق تو ... هنوز ماه من تویی

عشـــــــــــق تو شد گناه من ... رمز گناه من تویی


قبله عشــــــــق من شدی ... لحظه عاشقی من


عـــــــــطر خوش ترانه ای ... شرط نگاه من تویی


تو عمق سلول نگات ... اســـــــــــیر و زندون توام


خوشم به حبس این نگاه ... که اشتباه من تویی !!

از آذر تا آذر ...

از یک آذر سرد تا تمام آذر های گرم زندگی "ما "

محو آرامش آهنگی شدم که برا خونمون گذاشتی .... مرد باسلیقه ی من ...!

واقعا لازم بود یه دستی به سر و روی این خونه بزنیم ... 

خونه ای که اولش و با یه امید کوچیک شروع کردیم و حالا که یه سال از تولدش میگذره به بزرگترین آرزویی که با هم تو این خونه داشتیم رسیدیم ...

ما به هم رسیدیم ............

امیر ما به هم رسیدیم باورت میشه ؟!؟!؟!

من مال تو شدم ! تو مال من شدی ! 

یادته مدام از هم میپرسیدیم "مال منی؟ "

و بعد از یه سکوت پر از ترس و امید میگفتیم " آره مال توم .... "

تموم شدن اون شبا امیــــــــــــــــــــر تموم شدن ............!

چه شبا که تا صبح با هم صحبت کردیم و آه کشیدیم ..........

 آه ِ یه لحظه گرفتن دست هم .... یه لحظه آرامش داشتن هم ......

تموم شدن اون شبا و شروع شدن شبایی که تو لحظه لحظه اش عشق می جوشه از لبامون و ذره ذره ی وجودمون بهش آغشته میشه ........

درسته هنوز اسیر دوری هستیم اما دوریی که با یه قصد رسیدن با تحمل چند ساعت سفر به دیدن و آغوش کشیدن ختم میشه ...

دیگه از اونهمه تردید و دو دلی خبری نیست ..... اونهمه ترس نرسیدن .... ترس پس خوردن .......

عجیب سرنوشتی داشتیم من و تو ........ من و تو ای که دیگه " ما " شدیم ...

درست در روز 90.9.9 ساعت چهار و ... عصره یه روز پاییزیه سرد ... وقتی که از خواب بیدار شدم که انگار از یه خواب به اندازه ی تمام عمرم بیدار شدم و اس ام اس تو و جواب من و شروع ماجرا .........

و حالا اول یه مسیر پر فراز و نشیب .........

بیشتر از هر چیزی شروع این زندگی و با تو میخوام ......... 

به دور از هر چیزی که این شروع و دوردست کنه برامون ....... 

کاش به زودی برسه روزی که بیایم اینجا و از آغاز خونه ای بگیم که خونه ی واقعی ماست .........

 خونه ی عشق ما ........

 اولین سالگرد عشقمون مبارک

دوست دارم عشق من

دوست دارم امیرم 

گذشت روزگاری ...

365 روز از اون اس ام اس معروف که باعث پیوند همیشه گی ما شد گذشت !

365 روز پر از لحظه های خوب و بد ، استرس و امید ، خوش بینی ها و بد بینی ها ! همراهی ها و سنگ اندازی ها ...

گذشت و گذشت ...

چیزهایی که برامون رویا بود و دست نیافتنی شدن عین حقیقت !

حقیقتی که با گذشت 5 ماه از رسمی شدنش هنوز گاهی هر دومون باورمون نمیشه به حقیقت بودنش !

بس که بعید بود برامون !

اما کسی که قدرت مطلق جهانه برامون هموار کرد ...

همونی که از همون روز اول توکل کردیم به خودش . دستمون و دادیم به خودش تا خودش دستامون و به هم برسونه ....

با یادش شروع کردیم به خودش اتماد کردیم

و اون هموار کردن راه  رو خودش به عهده گرفت و  من تو بارها به چشم دیدیم .... !


آره امروز 365 روز از شروع من و تو گذشت و ما مال هم هستیم !

مال هم ! مایی که عمری رو در سکوت و تنهایی گذرونده بودیم ! حالا دستان هم و داریم ! با گرد غربت و با طعم دوری !

حضورت حتی اگر در کنارم نباشه هر لحظه در قلبم هست ! اینو احساس میکنم ! اینو میفهمم اینو باور دارم !

منی که روزی سرکش بودم و تن به هیچ بندی نمیدادم امروز در بند توام ... در بند توووووو

مبارک باشه همسرم ...

همسری که درک کردنها و امید دادنهات بهترین پناه گاهه منه ...

همسری که شان و شعورت برام بزرگترین سرمایه ست ...


همسری که مهرت قوت قلب منه


امروز سالگرد واقعی من و توئه ....

سالگرد واقعی من و تو ! که در هیچ سندی ثبت نشده جز در سند قلب من و تو ... 


دوستت دارم ............................ تا همیشه


تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش           غریبه از من و ما عشق من عاشقم باش

چیزی به من از رویا ...

و چشمانت رازِ آتش است.



و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد.



و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم می‌کند.