~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

مراقب خودت باش

اون اوایل 2تا خط قرمز گذاشته بودیم در کنار بقیه ی خط قرمزها

توهین به خونواده هامون

توهین به شهرمون

جالبه از هردوش گذشتیم ...

دلم میسوزه کسی خواننده وبلاگ باشه

بیچاره الان حالش از ما بدتره

تقصیر من خیلی زیاده

همونقدر که تو رو مقصر میدونم

شاید در واقعیت بیشتر یا کمتر باشه

بدجور از خوندن نوشته هات آتیش گرفته بودم

هرکار کردم لب ببندم و چیزی نگم نشد

نتونستم از این جریان بگذرم

تو عنوان کرده بودی و مثله خوره تو جونم بود

شرمنده پدرتم بارها درونم تحسینش کردم

مردیی که فقط با مردونگیش اومد تهران و به خیلی جاها رسید

به خصوص وقتی مامانت از روزی گفت که بابا برای کار میخواستن بیرون برن و در از سرما یخ زده بود از روی در پریدن

یا وقتی تو راه یه سگ اذیتشون کرده و چقدر دوییدن

بابای منم مرد زحمت کشی بود

تمام داراییش که ی ه زمان بی اندازه بود از روی بازورش بود نه خون دل دیگران

زمونه زمینش زد ولی کمرش و خم نکرد

من برای این مقایسه واقعا شرمنده ام

پدرت مرد بزرگیه

مادرت هم همینطور

مادرت خیلی زنه

این بار که می اومدم وقتی بهش گفتم خیلی سخته آدم نصف دلش یه جا باشه نصف دیگه اش یه جا

با یه حالتی گفت آره

تو چشاش حس کردم داره درکم میکنه یاد خودش افتاده گفتم واسه شما که خیلی سخت بوده اون راه دور بدون امکانات

باورت میشه اشک تو چشای مامانت جمع شد؟

خیلی پستی بود اون قسمت حرفام که با مقایسه نابجا زحمتهای پدرت و نادید گرفتم

بد کردیم به خودمون

به تمام زیباییهایی که خدا بهمون داده بود

کوهی بودی امیر

کوهی هستی

محکم بمون

خواهش میکنم

بخاطر حرفام برای اون مقایسه زشت معذرت میخوام

اینبار تو نیش زدی و من زهرتو بدجور جواب دادم

این حرفارو نزدم که تو تصمیمت تغییری ایجاد کنم

این حرفارو زدم تا از خجالتم نسبت به خونوادت ذره ای کم بشه

لعنت به پول

لعنت به فاصله

لعنت به نادونی و زود تصمیم گرفتن

تو رو خدا مراقب خودت باش

به قلبت فشار نیاری هان

چیزیت بشه هیچ وقت خودمو نمیبخشم

من و ببخش

میدونم فایده ای نداره زخم بزنی و عذر بخوای

ولی زخم خورده بودم

و تو همیشه طوری بعد از زخم زدنت رفتار میکنی که انگار هیچ اشتباهی مرتکب نشدی

اما من اعتراف میکنم اشتباه کردم

تمام نوشته های پست لعنتی قبلیم یه رفتار اشتباه بود

اما زخم خورده بودم

شاید تورو قانع نکنه

ولی تموم این دو روز من و قانع کرد تا از این حرفای بو گندو که تو مغزم مونده بود خلاص بشم

کااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش زندگی همونی بود که تصورش و داشتیم

کاش واقعیت زندگی تا این اندازه بی پرده و عریان و زشت نبود

لعنت به اشتباهاتمون

مراقب خودت باش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد