پرسیدن حال دل ریشم بگذارید
یکدم بغم و محنت خویشم بگذارید
یاران بمیان من و آن مست میایید
گر میکشد آن عربده کیشم بگذارید
گویند که بیش آر صبوری بغم عشق
کی می رود این کار ز پیشم بگذارید
روزی که برید از ره کشته عشقش
آنچه از دو سه روز از همه پیشم بگذارید
وحشی صفتم جامه صد پاره بدوزند
چسبیده بزخم دل ریشم بگذارید