~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

عشق من صبور باش ...

امیرم ...

می دونم چقد دلت بزرگه

می دونم چقد صبوری

اما وقتی کسی و که درجه تموم حساسیتهاش خودشو حتی به ستوه آورده رو همسفرت کردی یه خورده بیشتر واسه رسوندنش به ساحل آرامشی که فقط با خودت میگیره بیشتر صبور باش ...

عزیزم شک نکن !

به هرچیز و هر کس این عالم می خوای شک کنی به عشق و احساس من به خودت شک نکن ...

درسته که اون شب بدون اینکه ناله های دلمشغولیت و اینجا بخونم خودم با Smsهایی که بالاخره تونستم تو ذهنم جمعشون کنم و برات بفرستم جواب درگیریهای ذهنیت و دادم اما بازهم بهت میگم امیرم ... بی نهایت دوست دارم ...

اگه دوریت و تاب میارم به خدا فقط دندونه که رو جیگیرم میذارم ...

حواسم و پرت میکنم تا بتونم دور از تو نفس بکشم ...

سالی که شروع شد عجیب دور از شور و اشتیاق عمیق قلبیم بود !

توی همه چیز یه دلهره و ناراحتی داشتم و این دلهره ... بعد از48 ساعت از اتمام نوروز گذشته به واقعیت تبدیل شد و عزیزی و از من گرفت که همدم 6سالم بود ...

عزیزی که مهرم بهش بی نهایت بود چون روحش بی نهایت بود ...

18فروردین امسال قلب من و پاره پاره کرد ...

هیچ وقت فکر نکن جات تو قلبم ذره ای از این جریان متأثر شده 

نه ، 

خودت میدونی برام چی بود ...

از جنس انسان نبود پس تو قلبم جای هیچ انسانی و نگرفته بود

یه فرشته ی کوچیک بود که امانت خدا بود

خدا مهرش و با اون رو سینم گذاشته بود

رنج سالهای تنهاییمو با اون سهل کرده بود

فکر کن سنگ صبورت یه دل کوچیک باشه توی بدنی که شاید از شدت غمهایی که تو رو شونش گذاشتی اونقدر بیمار شده بود ..............

وااااااااااااااااااااااااای به من خدای من که اگر تو برای خاطر من که بنده ی کوچیکه توم پرنده ای رو فرستادی تا بلاگردون و سنگ صبور من بشه و من اینطور از تو غافل بودم ................ !!!

واااااااااااااااااااااااای که من نمیبخشم خودمو اگر دردهای اون بخاطر من باشه ............

5سال زجری که اون کشید دردهایی که به چشمم دیدم و تاب آورد تا من به ساحل امن عشق تو برسم و بعد رفت ............ !

امیر ببین وفای اون و که 1ساعت قبل رفتنم رفت تا من نبینم رفتنش و..........!

ای خداااااااااااااااااا از وفای اوووووووووووون

نه تو هیچ کدوم از روزای عید که تو اولین روز از اتمام نوروز رفت تا هیچ برنامه ای رو خراب نکنه ............!

وای چقد سوختم بی تو امیـــــــــــــــــــــــــر ...!

بی آغوش تو تو اون شرایط خورد کننده ....

اما دووم آوردم ............... !

از آغوش من گرفت تا تو آغوش امن و سلامت خودش بگیردش مگه نه؟

وای که الان دیگه میتونه پرواز کنه..........

وای که دیگه هرجا که میخواد میره ..........

هرچی میخواد میخوره .........بهترینهاشو ...........  

میدونم میبینمش

چطور ممکنه قلبی اینطور بهش گره بخوره و جوابی برای اینهمه دلتنگی و آرزوی دیدار نباشه ؟!

نه ، حتما هست ....

حتما میبینمش

واااااااای امیر به من از تمام زیباییها و راحتیهای اون دنیا فقط 1درخت بدن با پسرم ....

تو رو هم میخوام اما اگر بخوای اون دنیا هم کنارم باشی ...

امیرم...

آزارت دادم ببخش

تو بهترین اتفاق زندگیه منی

تو روزهای سخت زندگیم خدا اون فرشته ی کوچولو رو برام فرستاد تا زمان رسیدنم به تو برسه

تا تو بیای و همه ی خونه ی دلمو مال خودت کنی

اون فرشته قلبم و وسیع تر کرد تا تو تو دلم جا بشی ...

تا وسعت مهربونیات به درک من برسه و عشقت برام معنا بشه...

اون فرشته به گردن هردومون حق داره ...

ماهگرد گذشتمون به بی خبری ازش گذشت

اما این ماه با یادآوریت دلم شاد شد...

عشق من چقد مهربون و باهوشه که حواسش به همه چیز هست ...

*ماهگردمون مبارک عزیزم*

چقدر دلتنگتم ...

چقدر دوست دارم ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد