~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

برایم بهانه ی زیستنی ...

وقتی داشتم واسه چطور خوشحال کردنت توی روزی که بیشتر از هر کسی تو دنیا واسه من با ارزش و زیباست فکر می کردم و برنامه می ریختم مدام دلم میلرزید مبادا نشه ..........

 نکنه نتونم تمومش کنم .... 

نکنه اونطور که می خوام نشه .........

 یعنی میشه با همکاری مامان باباش بی خبر ازش برم ...

دلم آتیش می گرفت بهت می گفتم نمیام .... 

می دونستم چقد دوست داری باشم ...... 

می فهمیدم وقتی میگم سرده و نمیتونم بیام چقد تو دلت غمگین میشی اما چقد دلت بزرگه که هیچی نمیگی اما دوستداشتم وقتی میام بتونم لحظه ی بی مانندی و تو چشات ببینم .......

وقتی بدونم 12ساعت بدون نگرانی از وضعیت من توی راه ...

 از چطور حمل کردن وسایلم ...

 یه هو چشم باز کنی و من و جلوت ببینی ......... 

بی انتظار کشیدن زمان رسیدن که میدونم اونم قشنگه اما غافلگیریش قشنگ تر ........

وقتی تو راه بودم مدام چهرت و بعد دیدنم تصور می کردم .... 

"می رم تو اتاق .... از خواب بیدارش می کنم .... بغلش میکنم ...... بوسش می کنم و ......"

همش خدا خدا می کردم یعنی میشه ....

 تموم اون راه سخت و با این فکر آروم میشدم ....

آخر این راه تویی که اینبار فقط منم که بی صبرانه منتظر دیدنتم .... 

و تو دلتنگ از دوریمون ... 

دونه دونه ی بافت لباست و خیال بافتم از لحظه ی دیدنت تو اون لباس .... 

وقتی رضایت و تو چشات ببینم .... 

وقتی عشق و تو هدیه ام ببینی ....

 وقتی لمس کنی چقـــــــــــــــــد دوست دارم ......

چقدر دوست دارم امیر ........ 

 

مرسی که این اندازه خـــــــــــوبی ...........

مرسی که دنیای من و روشن کردی ..........

 مرسی که دنیا اومدی ...........

"تولدت مبارک"عشق من .............

تولدت مبارک امیــــــــــــــــــــرم ...........

تا بی نهایت "دوووووووووووووووووست دارم" ............

 

 

وقتی برای دلتنگی ....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دوست داشتن زیباست


بسکه لبریزم از تو، می خواهم

بدوم در میان صحراها

سر بکوبم به سنگ کوهستان

تن بکوبم به موج دریاها


بسکه لبریزم از تو، می خواهم

چون غباری ز خود فرو ریزم

زیر پای تو سر نهم آرام

به سبک سایه تو آویزم


آری، آغاز دوست داشتن است

گر چه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

یلدای ما ...

امیرم

بهترینم ... 

 عزیزترینم ... 

بی همتا ترینم .....

دلم واسه صدا زدنت تو خونمون تنگ شده بود .....

1هفته نیس از پیشم رفتی اما دلم قد طولانی ترین لحظه های دوریمون تنگه ....

هیچی جایگزین عطر تنت تو آغوشم نیس .......

هیچ آهنگی آرامش بخش تر از طنین صدای نفسات تو گوشم نیس ...

تو همه ی قلب من شدی امیر ........

 شاید یه وقتایی دلم گرفته و تار شه ...

شاید چشام تو تاریکی قلبم کم سو و بی فروغ شه .....

 اما میدونم به محض اینکه هوای دلم روشن شه این تویی که تو قلبم میدرخشی و تاریکیا رو ناپدید میکنی آرومه قلبم ... !

فدای دل مهربونت بشم ...

 زحمت ها رو تو و خونواده ی بی نظیرت کشیده بودین امیرم ...

وقتی ازاون راه دور زحمت راه و بجون خریدین و با محبت فراوونتون پیشمون اومدین ...

زحمت و مامان گلت کشیده بودن که از دلمه های خوشمزه و باسلیقه گرفته تا مسقطی باعیار و آجیل پر مغز و عالی و باسلوق و و و همه ی خوردنیای اون شب و حتی کلم برگهایی که باذوق واسه اون شب آماده کرده بودن ...

زحمت و خواهر مهربون و خوبت کشیده بود با کادوپیچ کردن و هدیه های قشنگش و لطف اومدنش ...

زحمت و تو مهربونم کشیدی که واسم یه عالمه چیزای خوشمزه و قشنگ آوردی ...... یه عالمه شوکولااااات به به به ....

چه بابایی خوبی هستــــــــــــی می دونستـــــــــــــــــــــــــــــــــــی ؟

امیرم ... حق با توه ....... روز به روز به دانسته هامون تو بهتر بودن با هم  اضافه میشه ....... حتی با سخت ترین تجربه هایی که داریم میکنیم ... حتی با اتفاقی که افتاد و بذا دیگه هیچ وقت ازش حرف نزنیم حتی با خودمون ...

بهترین و عزیزترینم ...

سال قبل ، شب یلدا به هم میگفتیم "یعنی سال دیگه این موقع کجاییم ... !"


خیلی دوسمون داره امیر ...... خیلـــــــــــــــــــی...


به امید شب یلدای دیگه که تو خونمون باشیم .....

                                                                       «آمیـــــــــــــــــــــن »


خیلی دوست دارم امیر ......... خیلـــــــــــــــــــی ...

ماهی دیگر ...

همسرم ....


ماهی پر تلاطم رو پشت سر گذاشتیم


ماهی که گذشت با تو شروع شد و با تو تموم شد ! با اومدنم برای رسوندنت شروع شد و با شب یلدای خاطر انگیز تموم شد !


با دو خاطره بد برای هر دومون یا بهتره بگم با دو تا درس زندگی که اثرش هنوز روی قلب جفتمون هست !

اثری که شرمندمون کرد و تلنگری به هر دومون زد !

یادمون انداخ که ماله هم شدن شوخی و خنده نیست ! وقتی یا علی گفتی باید بگذری ! باید ببخشی ! باید کوتاه بیایی ! باید با لجبازی ها فاصله بگیری ! باید به یاد داشته باشی !


و هزارن باید دیگه ! 

نازنینم ! دو اتفاق که افتاد یادآور دوست داشتنهامون بود ! یاد آور این بود که من تو با احترام شروع کردیم و شعارمون احترام متقابل بود ! شعارمون حفظ حرمتها و حریمها بود ...


نازنینم ! مهتابم  ...


روزگار سخته !


روزگار فراز و نشیب داره !


من و تو تنها تکیه گاه های هم هستیم ! من و تو گردنه های بزرگی رو گذروندیم !

 

اینها باید حک بشه در ذهنمون ! من و تو حق لج بازی نداریم ! من و تو باید برای عذر خواهی از هم بعد از بروز بحران زودتر از اون یکی قدم برداریم !


اینها چیزهایی بود که هر جفتمون کوتاهی کردیم !

 

و اما ...


مهتابم ...


دوست دارم و تو میدونی !


دوستم داری و من میدونم ! 


هنوز رگه هایی از قدی زمان تجرد در وجود هر دومون هست ! من منکر نیستم و تو هم منکر نباش ! بیا با کمک هم این در وجود هم برای هم بکشیم ...


بگذریم از دو رویدادی که در رابطه با اون حرفها بسیار زدیم ...


بیشتر برای ثبت در لوح خونه مون نوشتم تا شاید در آینده به دردمون بخوره ! هرچند که امیدوارم هیچوقت بهش نیازی نداشته باشیم .


باز هم یک مناسبت دیگه رسید و باز هم یکی از آرزوهای دیگه مون رو خدا برامون برآورده کرد !


شب یلدا !


یلدایی که پارسال آرزوی امسال و داشتیم که در کنار هم باشیم !


یلدایی که زیبا ترین خاطره های من شد !


یلدایی که تا قبل از امسال خیلی برام مهم نبود ولی امسال عجیب برام مهم شده بود


چون من پارسال قول داده بودم ! چون دوتا بحران رو گذرونده بودیم ! احساس میکردم نیاز مبرم هست به اینکه این جشن رو برگذار کینم ! هرچند که یادمون رفت که عکسی به یادگار بندازیم ...


باز هم مهر مامان ! بازهم محبت آبجی باز هم داداش مجید ! و خواهر گلم ص ...


باز هم زحمتی که مامانم و آبجیم و تینا کوچولو و محمد کشیدن و منو همراهی کردن ...


از هدیه های مامان ممنونم ! از انگشتری که بابا داد و برام دنیا دنیا ارزش داره ! خصوصا که از انگشتشون درآوردن و دادن ...


تا آخرین روز عمرم ازش نگهداری خواهم کرد و به یادگار خواهم داشت ...


از همه و همه ممنونم . از تو که میدونم چه تلاشی میکردی ... از تمام زحماتی که خودت کشیدی ! از همه چی و همه کس ممنونم .


که اولین یلدامون شیرین ترین یلدا بود ..


                                           دوستت دارم بهترینم