~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

خوش آن نفس که در انتظار تو طی شد ...

امیرم ...

مهربونم ... اردیبهشتمون از نیمه گذشته و ما از خونه ی مهرمون غافل موندیم ...

خونه ای که روزی تنها التیام بخشمون بود ... وقتی از درد دوری و سرگشتگی با یه دل ملتهب و تنگ و خسته سراغش میومدیم و توش داد میزدیم و کمی آروم میگرفتیم ...

حالا اما اونقدر درگیر فراهم کردن برنامه های اولین ملاقات خونواده هامون شدیم که تنهاش گذاشتیم ...

خونه ی مهر ما این خونه ی پر از آه و حسرت ، سهم مهمی توی بودن ما با هم داره ... اونجا که از هم دلگیر شدیم حرفای ناگفته ای که تو خلوت این خونه زده شده غبار رنجیدگی و از دلامون شسته و ما رو به هم نزدیک تر کرده ...

امیرم ... هنوز بعد از این ماه ها دوری و دلدادگی این ماه توِ که اینجا داره فریاد میزنه "تا بینهایت واژه ها دوست دارم ..."

این من هستم که برای اولین بار در تمام عمرم در دوستداشتنی ترین ماه زندگیم "اردیبهشت" احساس میکنم "تنها نیستم" ......

و این بودن توه عزیزم که اونقدر عمیق و سرشاره که درون تنها و خسته ی من و لبریز از شوق حضور عشق کرده و امید لذت زندگی و برام معنا کرده ...

امیرم ...

خیلی عجیب با هم آشنا شدیم...

عجیب تر از اون در طی این سالها دورا دور کنار هم باقی موندیم ...

شگفت انگیز تر از اون درست زمانی که تو از من و من از دنیای دوست داشتنها نا امید شده بودیم با هم گره خوردیم ...

و اعجاز گونه تر در این ماه ها همو از صد ها کیلومتر دور تر شناختیم و رابطه رو ساختیم و عاشق موندیم ...

و حالا ... در اولین گامهای جدی اتصال زندگیمون به هم قرار داریم ...

در یک جوشش پر تپش ...

یک شوق پر التهاب ...

یک ترس دوست داشتنی ...

برای من و تو این یک تجربه ی بی نهایت پر شور و متلاطمه ...

در مرحله ای قرار گرفتیم که هر لحظه ممکنه با آماج نا امیدیها روبرو بشیم ... دو فرهنگ ، دو خانواده ، دو بینش اجتماعی و حتی دو گویش گفتاری و دو نگاه متفاوت ... برای هم سو شدن تمام این ها صبر میخوایم و قدرت مبارزه برای اثبات صحت خواسته ی قلبمون ...

خواسته ای که کم براش زحمت نکشیدیم ... کم سختی ندیدیم ... خواسته ای که شناختیمش و خواستیمش ...

پس امیر قلبم ...

بدون حالا که از پی تمام این آزمودنهای هم ،  با هم موندیم و عاشق تر شدیم ... دیگه جایی برای شک باقی نمی مونه که برای بودن با هم انتخاب شدیم ...

امیرم ... تمام وجودم منتظر دیدنته ... باز هم 5شنبه ... و من منتظر این بزرگترین 5شنبه ی زندگیم ...

منتظرتم امیرم ...

 با امید به خدا .......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد