~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

جواب پنج معضل مطرح شده توسط آقا مجید ...

بنام خداوند جان و خرد                                کزین برتر اندیشه بر نگذرد

5 معضل بزرگ و راه حلهای ما برای از پیش رو برداشتن آن

1:  قومیت

2 : سواد

3 : تک پسر بودن

4: فاصله مکانی

5: سن

مقدمه :

شروع یک زندگی مشترک و پیوند دو شخص تنها ازدواج آن دو نفر و پیوند عاطفی ، جسمی  و جنسی دو شخص نیست

پیوند دو خانواده ، دو قوم ، دو نژاد و حتی شاید بیشتر از دو ....

در ازدواج و پیوند دو شخص هر چه مشترکات بیشتر باشد ظاهر پیوند آسانتر خواهد بود ولی عدم مشترکات الزاما و حتما دلیل بر شکست نیست

در زندگی دو نفر با تمام اعتقادی که بنده دارم مبنی بر اینکه دو نفر (( زوجین )) ابتدا و انتهای تمام مسائل و بحرانها هستند و اگر دو نفر مدیریت و عنان زندگی را در اختیار داشته باشند هیچ طوفانی نمیتواند به درخت این زندگی آسیب بزند ولی باز هم عوامل محیطی اثر گذار هستند

عواملی چون :

قومیت ، سواد ، دخالتهای ولو دلسوزانه والدین و اطرافیان ( دخالتهای بی مورد و بیش از حد ) و... و... و...

بنابراین کسانی میتوانند خوشبختی یا آرامش را در زندگی تجربه کنند که قبل از بروز مشکل در فکر ارائه راه حل و راه کار باشند.

مسائلی که مجید عزیز مطرح کردند به حق و انصاف جزو تاثیر گذار ترین سدها و مشکلات دو نفر میتواند باشد .

در ابتدا عرض کنم که  اگر جایی مخالفتی باشد صرفا ابراز نظر شخصی که بالحق ، حق هر انسانیست که عقیده ای متفاوت از بقیه مردم یا بخشی از آن داشته باشد .

لازم به ذکر است که بنا به مشورت با محجوب عزیز به ترتیب اولویت بنده پاسخ به معضلات مطرح میکنم .

1: فاصله مکانی :

 فاصله جزو سخت ترین و خطیر ترین معضل ما میباشد با توجه به این موضوع که محجوب عزیز در تهران و اطراف ان فامیل درجه یک (( پدر و مادر و خواهر و برادر )) ندارد و از یک شهر نسبتا با بافت قدیمی و تجمیع اکثریت خانواده در آن شهر و نوع اقلیمی و فرهنگی آن شهر به یک باره پا در کلان شهر تهران با معضلات و بافت و مردم کاملا متفاوت خود بدون پشتوانه فیزیکی خانواده میگذارد میتواند در ابتدای زندگی وی را دچار خلاء های احساسی و روحی کند !

ابتدا به ساکن باید عرض کنم که در وهله اول خود محجوب عزیز باید از همین حالا خود را تقویت کرده و به حواشی و مشکلات این امر آگاه باشد ! و از لحاظ روحی و روانی آمادگی این دوری را پیدا کند .

با توجه به زندگی محجوب عزیز و تجربه زندگی ایشان در خوابگاه دانشجویی و شرایط دوری از خانواده بنده به شخصه تصور میکنم ایشان آمادگی نسبی برای رویارویی با این موضوع را دارا هستند و با کنکاش و آگاهی یابی بیشتر در این زمینه میتوانند مشکل موجود را به حداقل ترین حد ممکن برسانند .

در این مورد وظیفه بنده حمایت همه جانبه روحی و روانی از ایشان و ایجاد بستر آرام و ایجاد فضایی هستم که کمتر ین فشار جانبی را حس نکنند ! تا مزید بر علت نباشد ! علی الخصوص در ماه های ابتدایی که بیشترین فشار در این دوران هست ! از راه کار های بعدی این موضوع سرگرم بودن محجوب عزیز در طول روز میباشد که این موضوع بنا به علاقه های خود محجوب باید تصمیم گیری شود تا اوقات فراغت زیادی برای ایشان نباشد تا افکار مزاحم پیرامون ایشان به وجود نیاید .

از وظایف دیگر بنده  عنوان میانجی بین خانواده خود و محجوب میباشد ! تا کمترین اصطکاک یا حداقل ترین حد ممکن از اصطکاک باشد و وظیفه خطیر تر را شاید به نوعی خانواده من به عهده دارند که ایشان را مانند دختر خود در خانواده بپذیرند و با توجه به شناخت خود من از خانواده مخصوصا در این گونه موارد از پدر خودم این امر به راحتی شدنی ست ....

در اتفاق افتادن این مورد محجوب عزیز هم باید این هنر را در خود ایجاد کند که بتواند حداقل و کف خواسته های فرهنگی و عمومی خانواده بنده را رعایت کند هر چند که این امر ظاهری باشد ! لازم است اشاره کنم که خانواده بنده پایبند به اصولی هستند ولی این اصول ابدا آزار دهنده نخواهد بود ...

با توجه به شناختی که بنده از خانواده خود خصوصا مادر خود دارم و صحبتهایی که خود بنده با خانواده به طور منظم خواهم داشت و به طور قطع از این مسئله عبور خواهیم کرد . هرگاه حس کنم که محجوب عزیز نیاز به دیدار خانواده خود دارد به هر مقدار که باشد عمیقا به خواسته وی در حد امکان احترام خواهم گذاشت چون کاملا قابل درک است سختی و غربت در شهر دور...

2: قومیت

بحث اختلاف فرهنگی ، نوع اختلاف نگرش ها میتواند به جِد از آسیب رسان ترین موضوع های این بحث باشد . شاید روزهای زیادی حتی قبل از دیدار با مجید عزیز بنده به این موضوع و حواشی آن فکر کرده بودم .

اختلاف ، زمانی به وجود می آید که دو طرف موضوع ( دو خانواده ) نتوانند حرفهای همدیگر و فرهنگ یکدیگر را بپذیرند . در اینجا مسئولیت ایجاد فضای آرام به عهده کسانی ست که قدرت بیان و نفوذ کلام داشته و حرفشان لااقل در خانواده خود خریدار دارد.

در اینجا وظیفه بنده و محجوب و حتی بالا تر از محجوب شخص شما آقا مجید این است نه تنها به اختلافات فرهنگی دامن نزنیم ، که خود هم جزو آرام کننده ها و تلطیف کننده های فضا باشیم و به خانواده ها یاد آور باشیم که همگان مانند ما فکر نمیکنند و به طرفین و نوع تفکرشان احترام گذاشته شود .

اما در مورد این موضوع با توجه به اینکه خانواده های درجه اول ما عمدتا سالهاست که در تهران زندگی کرده و این زندگی در مدت بسیار زیاد باعث وصلت های گوناگون با قومیت های مختلف شده و حتی زندگی در کنار قومیتهای دیگر (( به عنوان همسایه همکار هم کلاسی و...)) به ما این موضوع را یاد داده که در مورد افکار و فرهنگ و خورده فرهنگهای هیچ قومی مخالفت یا مشکلی نداشته باشیم ! و خود ما و خانواده های ما در اثر گذشت زمان تقریبا از فرهنگ خاص قومیت خود فاصله گرفته و فرهنگی بینابین دارند ...

هرچند شاید هنوز یکسری از اصول کلی فرهنگی خود را حفظ کرده باشند . از خواص زندگی در تهران معاشرت با تمام اقوام میباشد به نوعی که شاید کمتر روستایی در سراسر ایران باشد که کسی از آن روستا در تهران ساکن نباشد !

به طور کلی با توجه به اینکه سالیان سال خانواده بنده از قومیت خود دور افتاده اند بنده متصور مشکلی حاد از جانب خانواده خود نیستم ...

و خود شخص بنده به کلی به فرهنگ ها و خورده فرهنگ های قومی خود آشنا هستم و در برخی موارد منتقد جدی یکسری از مسائل میباشم ! هرچند که در برخی موارد هم مدافع هستم ...

خب در زادگاه من دوستان و همکلاسی ها و هم محله ای ها و همکارانم به نوعی میشود گفت که از تمام ایران بوده اند ! از بلوچ و کرد و فارس و لر و.... بنابراین شخص خود بنده هم هیچ مشکلی با موارد فرهنگی نخواهم داشت  چون به طور طبیعی خو گرفتم با این موارد ...

هرچند نباید غافل شد از این موضوع که مشکلات در تمام زندگی ها وجود دارد و خواهد داشت ! ولی این مشکل از نظر من بین ما به حدی نیست که اساس یک علاقه منطقی را از بین ببرد !

3: سن

از نظر بنده بهترین حالت شرایط سنی برای پسر زیر 23 سال فاصله سنی حداقل 4 سال است

پسر زیر 26 حداقل فاصله دو سال

پسر زیر 28 حداقل یکسال

ولی در بالاتر از 28 چون هر دو طرف به بلوغ کامل فکری و عقلی رسیده اند هرچند که بهترین و ایده آل ترین شرایط این است که باز هم زن کوچکتر باشد ولی الزاما دلیلی بر حتما کوچکتر بودن هم نیست چون همانگونه که ذکر شد هر دو طرف دقیقا به ثبات شخصیتی خود رسیده و به خواسته ها نخواسته های جسمی و روحی خود واقفند . بنا بر این با توجه به همسن بودن و اختلاف بسیار ناچیز سنی بنده و محجوب و با توجه به شناخت بسیار عمیق ما از هم در این مورد بنا به دلایل ذکر شده فوق باز هم سدی که غیر قابل عبور باشد بنده مشاهده نمیکنم .

4 : سواد ...

سواد البته به معنای اطلاعات عمومی و قدرت درک مسائل و تجزیه و تحلیل آن در این مقوله دارای اهمیت انکار ناپذیری است .

سواد دارای دو بخش آکادمیک و سواد عمومی میباشد !

سواد آکادمیک در جامعه امروزی ما صرفا برای داشتن شغل و رتبه شغلی بهتر مناسب است و کارایی دیگری ندارد

ولی سواد عمومی به طور خاص تر بنده در تیتر اشاره کردم در مدیریت بحرانها ، نحوه برخورد با مشکلات ، ایجاد بستر مناسب، فراهم کردن آسایش روحی روانی در یک زندگی شناخت علمی از ظرفیتها و روحیات جنس مقابل میباشد و بنده به نوبه خود از سالها پیش سعی کردم هرجا مطلب علمی در مورد مسائل زناشویی بوده و مقالات و گفته ها و تجربه های دیداری و شنیداری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم .

در این مورد خاص سخن گفتن از شخص خود حمل بر خودستایی خواهد بود بنا بر این بنده زیاد حرف نمیزنم و فقط گذرا اشاره هایی میکنم ، به طور مثال برای این موضوع کتابهای بسیار خوبی حتی با مشورت با خود محجوب عزیز خریداری و خوانده شده !

در مورد سواد عمومی از لحاظ اطلاعات عمومی هم کنجکاوی های ذاتی بنده از کودکی زبانزد تمام خانواده و آشنایان بود ....

5: تک پسر بودن !

خب در این موضوع جالب و انتهایی بنده کاملا دیدگاهی متفاوت دارم .

با توجه به شرایط اقتصادی ، فرهنگی حاکم بر جامعه و لزوم حمایت از طرف والدین این موضوع یک نکته مثبت و قوت محسوب میشود  البته آقا مجید عزیز از لحاظ مسئولیت تک پسر نگران هستند که شاید بی علت هم نیست ولی بنده هم در این 30 سال یادگرفتم که چطور با خانواده برخورد کنم ! چطور نیازهای آنها را که انصافا همیشه کمترین حد ممکن بوده و به جز موارد ضروری انتظاری خاص از بنده نداشتند برآورده کنم ! به حمد الله پدر و مادر بنده مسن نیستند ! و پدرم درآمد خود را داشته و وابسته نیستند ! وشخصا با توجه به شناخت روحیات خود و بافت و شرایط خانواده خود هیچگونه مشکلی نمیبینم به جز حمایتهای آنها ....

و تماما این قضیه را مثبت ارزیابی میکنم . همانطور که در ابتدای عرایض عنوان شد امیدوارم این تقابل دیدگاه به منزله رویارویی عقیده قلمداد نشده صرفا بیان دیدگاه باشد .

در انتها بنده به نوبه خود بسیار خشنود هستم که کسی حامی و نگران این موضوع هست که علاوه بر تجربیات گرانبها در اکثر موارد ذکر شده دارای تعصب کور نبوده و صاحب عقیده است و به عنوان یک دوست و یک نگران دغدغه هایی را عنوان میکند که حتما یک به یک تجربه کردند .

بنده امیدوارم که شما آقا مجید عزیز به عنوان برادر بزرگتر نه تنها محجوب که حتی خوده بنده هر کجا انحراف یا معضل یا مشکلی را مشاهده کردیدهمینطور دلسوزانه مطرح کرده و در جاهایی که ما هم جوابی برای ارائه نداشتیم شما کمک ما باشید .

در انتها شخصا عمیقا و قلبا برای تمامی موارد و تمام دلنگرانیها و تمام دلسوزی های شما برادر بزرگوار به نوبه خود ممنون و سپاسگذارم.

                                                                                              ارادتمند شما : امیر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد