ماه من سلام
الآن که دارم این پست رو مینویسم تو اوج نا آرامی ها هستیم و تو در حال تکرار اینکه .........
یادمه یکبار یکی از دوستام حرفی و زد که من هیچوقت فراموش نمیکنم !
گفت زندگی مثل نوار ضربان قلب میمونه ! تا زمانی که اوج و فرود هست زنده ای ولی وقتی به یکنواختی رسید شخص مرده !
زندگی هم مثل همون ضربان قلبه ! باید فرود و اوج داشته باشه تا رابطه ای زنده باشه ! پویا باشه !
میدونم که امروز نیاز داشتی به من ! ولی وقتی منی از من باقی نمونده بود چطور میتونستم باشم ؟
عصر ازت با عذرخواهی خواستم که چند ساعتی رو تنها باشم چون نیاز داشتم به تنهایی !
نمیدونم چه تصوری ازم داشتی که نذاشتی ! با علم به اینکه مرد ها هم گاهی نیاز به فرو رفتن در خود دارن ! برای اینکه مشکلشون و بتونن حل کنن ... یا راه کاری براش پیدا کنن ...
موضوع اونقدر ها بزرگ نیست ! یه تداخل بد زمان ! باعث شد تو فکر کنی من جا خالی کردم ! ولی در واقع اینطور نیست ! من از موضوعی رنج میبرم که برای خودمم ناشناخته بود ! کاش این و درک کنی !
تو برام از همه اطرافیان حال و گذشته م مهمتری ! من تاحالا کسی و اینطور نزدیک و ماله خودم حس نکرده بودم ! پس طبیعیه که خومم ندونم چه برخوردی باید بکنم !
من به احساست احترام میذارم ! من به خواسته های تو واقفم ! نهایت سعیمم براش میکنم !
ولی یه وقتایی اتفاق هایی می افته که من هم نیاز به همون نیاز تو دارم ! اونوقت تکلیف چیه ؟
باید این طور قشرق به پا کرد یا صبر و بردباری کرد ؟
باید جار و جنجال به پا کرد یا دنبال راه حل بود ! ؟ یا باید به هم کمک کرد ؟
من که عصر گفتم کمک کن تا تمومش کنیم ! ولی تو اسیر واژه ها و واژه پردازی ها شدی !
تفسیر ها کردی ! به جای اینکه یک کلمه ! فقط یک کلمه به کار ببری که فقط بدونم که داری کمک میکنی تا تمومش کنیم ...
ماه من ، عزیزم من همون امیرم ! همون امیری که هفته پیش ، آره ! فقط یک هفته پیش اونهمه عاشقت بود ! و الان هم با تمام وجودش هست !
این یک شوخی نیست ! که من توی این زمینه اهل هیچ شوخی و سازشی نیستم ....
فقط کمی آروم باش ! همین
من خودم حتی اگر تو توانشو نداری به تنهایی درست میکنم ! فقط اروم باش و فرصت بده ...