~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...
~*~ مهر و ماه ~*~

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

دلم دوباره اعجاز میخواهد ...

هیچ وقت هیچ چیز اونطور که فکرش و می کنی و می خوای پیش نمیره ... 

ما هیچ کدوم نمیخواستیم اینطور بشه !!!

ای کاش اون موقع هم که به نهایت پریشونی می رسیم این نکته مهم فراموشمون نشه ! ای کـــــــــــــــــــاش !!!

مگه چه کسی غیر من تو رو اینطور دوست داره ... ؟! مگه چه کسی غیر تو من و اینقدر دوست داره که طاقت هیچ حرف و احساس بدی و از هم نداریم امیر .........!!!

هر روز که میگذره دردم بیشتر اذیتم میکنه ... مایی که اینقد تو نداشتن هم بی طاقتیم چطور راضی به آزار هم میشیم امیر ... !!؟!

شرمساریم از پستهایی که میون اون همه پست عاشقانه اومد و چطور پنهون کنم !؟!!

آره پیش میاد ... آره طبیعیه ... آره لازمه ... اما ای کاش وقتی به اونجا می رسیم که برخورد اجتناب ناپذیر میشه فراموش نکنیم تو این دنیای تنهایی ها چطور همدیگر و از میون ناملایمات و ناامیدیها پیدا کردیم !!؟! چطور خشت اول دوست داشتنمون و با اعتماد بنا کردیم ... !

عزیزم اینارو برا خودم بیشتر می گم که اگر اون شب لحظه ای به دلت شک نکرده بودم اونطور تو به همه ی دوست داشتن من شک نمیکردی ....... ‍!

گذشت و بد گذشت و سخت گذشت ... ! واقعا لازم بود اینطور عمق درد نبودن همو درک کنیم ... تا الان که دوباره داریم بنای عشقمون و ترمیم می کنیم و گسترش میدیم از این تجربه سخت پند بگیریم ...

امیر ... اعتماد شونه هات چیزی نبود که به راحتی برام بوجود بیاد ...!!! امید دستات چیز ساده ای نیست که به این سادگی از بین بره ... !!!

ما قول دادیم هم و تنها نذاریم !!!

 قول دادیم از هم در مقابل همه ی ناملایمات محافظت کنیم ...

اما آیا قول داده بودیم از هم در زمانی که در مقابل همدیگه قرار میگیریم هم مراقبت کنیم !!!؟!من از تو مراقبت کنم وقتی در مقابلت قرار گرفتم و تو از من مراقبت کنی وقتی در مقابل من قرار گرفتی و من دردی دارم که جز تو تسکینی براش نیست ... !؟!! نه قول نداده بودیم ! واسه همین اینطور توی این بحران درد کشیدیم وقتی تنها حامی ای که داشتیم خودش در مقابلمون قرار گرفته بود !!! و چه درد عظیمی !!!

زندگی جز با گذر زمان درک کردنی نیست و شناخت جز با قرار گرفتن تو موقعیت ها بوجود نمیاد !

درسته دردهایی رو کشیدیم اما درک هایی هم حاصل شده که واقعا با ارزشن ! من و تو هر کدوم یه بار همدیگر و از هم روندیم ! در عین ناباوری ... !!!  

هنوز ذره های تردید و خودخواهی در هر دومون هست که اینها با شناخت تو در من بیشتره و خودسازی بیشتری و از من لازم داره قبول دارم ! منی که تموم این سالها اینطور فکر کردم و رشد کردم حتما زمان میخوام تا تردیدها و ترس هامو دور کنم ! حتما رفتارهای عینی می خوام تا عمق حضور تو رو باور کنم !  

امیر ... هرگز نباید فراموش کنیم که از دو دنیای متفاوت عاشق هم شدیم و اولین فرصتی که باید به هم بدیم فرصت شناخت همدیگه است !

ردی از زخم و با پستهای قبلیمون برای هم بجا گذاشتیم که نمیخوام با هیچ جراحی ای پاکش کنم تا یادم بمونه چطور یه لحظه غفلت میتونه با عزیزترین کس آدم چه کار کنه !!!

دلم دوباره تحول میخواد ... دوباره اعجاز ... اعجازی که تو پیامبرش باشی ...  

دلم تو رو میخواد امیر ... !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد