شیرین من تلخی نکن با عاشق تموم میشن گم میشن این دقایق
عاشق تو بی تو به کوه نمیره اگه نباشی تو خودش میمیره
ماه من ، گاهی خسوفی گاهی قرص کامل ! و من ناظر !
ناظر همه خوبیها و سختی ها ! تقریبا تمام لحظات رو با هم تجربه کردیم !
توی این سه ماه ! لحظه های اوج و فرود زیادی داشتیم ! ولی جالبه !
میدونی چی جالبه ؟
اینکه توی تمام لحظات اعتماد ما به هم خدشه ای ندید ! و باورمون از دوست داشتن هم !
اوج و فرود های زیادی داشتیم ! سردی و گرمی های زیادی داشتیم ! تجربه های جالبی داشتیم !
ولی هنوز هستیم ! ! !
بودنی که براش بها پرداخت کردیم !
میتونیم ادعا کنیم خیلی بهتر از همیشه همدیگه رو میشناسیم !
رفتار های همو بهتر میشناسیم !
ریزه رفتار های همو بهتر میشناسیم ! شاید خیلی جاها احساس بن بست داشتیم ولی معلوم نیست از کجا روزنه ای باز شد و ما باز هم در آغوش هم آرمیدیم ...
امروز هستیم ! بودنی که براش لحظه لحظه از عمرمون و صرف کردیم ! توی این سه ماه تقریبا لحظه به لحظه با هم بودیم ! در حالی که کنار هم نبودیم .....
ولی هستیم ......
اگر لحظه دیدن برسه ! لحظه رسیدن به لحظه ای که یک هوا رو تنفس کنیم ! واقعا نمیدونم چطور رفتار خواهم کرد ولی میدونم غیر ارادیست ! شاید ساکت باشم ! شاید پر شور ! شاید شیطون شاید آروم ! نمیدونم ولی میدونم که هر چی باشه ارادی نیست !
نمیدونم چه ساعتی ما همو میبینیم ! ولی میدونم اون ساعت و ثانیه مقدسه که ما رو به هم می رسونه !
شب خواهد بود یا روز ! البته احتمال غریب به یقین روز خواهد بود ! مهتاب من ! امیدوارم ابر و باد و مه و خورشید و فلک در قصد آزار ما نباشند !
و از همه مهمتر (( من و تو )) ی خودخواه ! که حالا داریم یاد میگیریم از من در بیاییم و به ما برسیم ! البته اینبار نه در تئوری ! که در عمل ! و جاهایی نشانه هایی از این واقعه مبارک رو من دارم میبینم !
بزرگترین کار ما اینه که قبل از عید به لطف خدا دیدار داشته باشم ... که شاید انرژی مضاعف برای ادامه مسیرمون باشه و برخی آفتها کشته بشن ! و باور و یقینمون کاملتر بشه !
به امید دیدار عشق من ....