~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

~*~ مهر و ماه ~*~

باشد که مرور عاشقانه هایمان جلا بخش لحظه لحظه های با هم بودنمان باشد...

تنها گاهی دلم ...

امیر مهربونم !

چی بگم که بیان هم دیگه یه ذره حتی یه ذره از فکر پر از یاد و مهر و آرزوی تو شده ی من و هم پاسخگو نیست ... !

عزیزم سوزی که توی دل تو بپاست همه ی وجود من و داره میسوزونه !

تکیه گاه تمام امید ها و آرزو های من ... تنها دلیل دلتنگی های من ..."عشق " من ...  امیرم ...

خدای من چقدر فضا تو سینه ی من گذاشته بودی و من خبر نداشتم !!! چقد جای خالی پر نشده بود و من نمی دونستم ... چقد میتونم یه نفر و دوست داشته باشم و باور نداشتم ... !

 خدایا ببین همه ی اینا رو تو دادی ...! همه ی راه ها رو تو به اینجا ختم کردی ... داشتم کجا می رفتم کجا آوردیم میبینی !... نفسمو با نفس کسی پیوند دادی که دیگه داشتم از پیدا کردنش نا امید میشدم ... !

خدایا ببین حالا این منـــــــــــــــــــم ... منی که سراپام رنگ "عشق" گرفته ... همه ی وجودم خواستن شده نه به هوا ، نه به هوس ، نه به قصد فرار از تنهایی ، نه برای داشتن فقط یه دوشی که بارمو روش بذارم نه ... نــــه ... نـــــــــه...

که برای معجزه ای که "تو" توی قلب من بوجود آوردی ... خدایــــــــــــــــــــــــــا ...........

حالا چطور دلت میاد این معجزه بی اثر شه ؟! چطور دلت میاد اینهمه احساس بی وطن شه ... که "من" و "او" یک وطن شدیم برای عشقی که حد و مرز نمیشناسه ... عشقی که "مهر" و "ماه" و بهم رسونده تا شبها و روز هایی رو بسازن که آبرو بخش "عشق های از یاد رفته " باشن ...

پس راضی به ویرونی این کاخ پر امید نباش ... راضی نبــــــــــــــــاش ...خـ ... د ا یـ ... ا ... !

"امیرم" منم انتخاب خودمو کردم ... بهت هم گفتم برای اولین و آخرین بار برای داشتن یک نفر از همه وجودم مایه میذارم ... این و یقین داشته باش "امیرم" ... !

"امیرم" منم تردیدهای مخربمون رو میشناسم ... از ترس از شکست گریزونم ... اما اما اما ... دلم به همت تو گرمه "امیر" ... گاهی دلم خالی میشه ... فقط و فقط صدای تو و حرفای امید بخش تو آرومم میکنه ... ما از یک نگاه و اسارت محدودیت و احساس بی شناخت و ... به هم نرسیدیم ... که سالها شناخت و اعتماد و پشت سرمون داریم ... ما رو چیزی نمی تونه از هم جدا کنه ... نه شک دارم نه ترس ... پس دو دلی ای وجود نداره ... اما اینکه چیزی مانع رسیدنمون به هم نشه رو ... نمیدونم ... نمیدونم ... نمیدونم ...

"امیر" فقط خدایی که همیشه لطفش تو زندگیمون بوده کمکمون کنه ... بزرگترین آرزوی من ... 

ا مـ ... یـ ... ر ... !

خوشحالم که از طرف من دغدغه ای نداری ... برای من با اینهمه شور و احساس و صداقت و قدرت وجودی تو هم دغدغه ای نمی مونه ... تنها گاهی دلم ... ... ...

"دوست دارم " امیر ... د و سـ ت د ا ر م ...

دوست دارم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد